خاطرات اتاق درمان
من کافی هستم.
یکی از روزهای گرم تابستان سال گذشته، یک دختر نوجوان به من مراجعه کرد. ۱۴ سالش بود، تیشرت و شلوار پوشیده بود و یک کلاه نقابدار روی سرش د...
فراتر از نصیحت؛ هنر ایجاد اشتیاق در یک نوجوان
چندی پیش در میان مراجعانم نوجوانی ۱۵ ساله بود که با بیمیلی و اصرار مادرش به مرکز مشاوره آمده بود ، از ابتدا برای ورود به اتاق مشاوره م...
یکسؤال؛ یکمسیر
بعضی جلسهها هستن که تا مدتها، شاید تا آخر عمر، توی ذهن آدم حک میشن. نه به خاطر اینکه اتفاق خاصی افتاده باشه، نه حتی به خاطر کلماتی ...
ترجیح رابطه به درس
زبانِ یادگیری کودکان بازی است. من این را نه فقط در کتابها، بلکه در چشمان مشتاق بچههایی
دیدم که برای ماندن در کلاس من، بهانههای خلاق...
خوب بودن، تا مرز نابودی
دختر ۲۸ سالهای بود. فارغالتحصیل دانشگاه امیرکبیر، باهوش، دقیق، اما بهشدت شکننده. بعد از گفتوگوی کوتاهی گفت: «اومدم یه چیزایی یاد بگ...