وبلاگ
یک بام و دو هوا در رواندرمانی

مادری سردرگم و کلافه به من مراجعه کرده و از این شاکی بود که چرا حرفهای روانشناسهای مختلف با هم سازگار نیست و هر درمانگری نسخهٔ متفاوتی برای پسرش، سامان، تجویز میکند؟! ماجرا از آنجایی شروع شده بود که این مادر و پدر، پسر ۷ سالهشان را در مدرسهای نامنویسی کردهبودند که نسبت به کوچکترین رفتارهای بچهها حساسیت زیادی نشان میداد و به سادگی به بچهها برچسب «اختلال رفتاری» میزد!
وقتی مدرسه، والدین سامان را احضار کرده و فیلمهای شوخیهای سامان در حیاط مدرسه با بچههای دیگر را به آنها نشان داده بود (!) از آنها خواسته بود که سامان را برای «درمان» (!) به روانشناسی که مدرسه معرفی میکند ببرند... با وجود آن که یکی دو سالی بود که والدین سامان از یک روانشناس کمک میگرفتند تا شیطنتها و بدرفتاریهای گهگاه او را از طریق آموزشهایی مانند مهارتهای زندگی به حداقل برسانند، به خاطر تأکید و اصرار مدرسه، سامان را برای «درمان» پیش روانشناس معرفی شده بردند. آن روانشناس بر اساس رویکرد رفتارگرایی به مادر توصیه کرده بود که از جدول ستارهها برای تغییر و تعدیل رفتارهای سامان در خانه استفاده کند؛ بدین ترتیب که هر وقت سامان رفتار مطلوبی انجام داد، یک ستاره در جدول ستارهها به او بدهند و پس از رسیدن تعداد ستارهها به حد نصاب خاصی، جایزه مشخصی به او بدهند! پس از مدتی از اجرای این برنامه، مادر متوجه شده بود که سامان بابت هر رفتار کوچکی توقع دریافت ستاره دارد! به طوری که اگر ستاره دریافت نکند، نه تنها آن کار همیشگی را انجام نمیدهد، بلکه بدخلقی و ناسازگاری هم نشان میدهد! وقتی نتوانسته بود با این دست فرمان جلوتر برود، به فکر افتاده بود تا بعد از مدتی که سراغ من نیامده بود، دوباره به من سری بزند و کمک بگیرد...
ماجرای سردرگمی این مادر یکی از موارد رایج و تکرارشونده در حرفهٔ من است. مراجعان به درمانگرهای مختلف مراجعه کرده و نسخهها و تجویزهای متفاوتی دریافت میکنند. وقتی هم که راهکارهای ارائه شده با هم تداخل پیدا کرده یا شرایط را بهتر نمیکنند، کلافه و ناامید به دنبال کمکهای باز هم بیشتری میگردند... در چنین مواردی، یکی از کارهایی که معمولاً میکنم این است که رویکردهای اصلی رواندرمانی و مشاوره را - به طور کلی و با زبانی ساده - برای مراجعانم توضیح میدهم تا اول بفهمند که از کدام درمانگر چه کمکی میتوانند دریافت کنند.
سپس بر اساس رویکرد خودم (واقعیتدرمانی) مسأله آنها را برایشان فرمولبندی و تشریح میکنم. تجربه من نشان داده وقتی به شکلی روشن و به زبانی ساده برای مراجعان توضیح داده شود که بدرفتاریهایی که با آنها مواجه هستند چرا و چگونه ایجاد شده و تداوم پیدا کردهاند، مراجعان میتوانند رفتارهای خود را به درستی چنان تغییر دهند که آن بدرفتاری در سیستم ارتباطیشان به تدریج کمرنگ و محو شود. فقط کافی است کاری که قرار است با برای مراجعان انجام دهیم را با خودشان در میان بگذاریم تا آنها با درک بهتری از اصول و روند کار ما بتوانند از منطقهٔ امن ذهن خود خارج شده و تغییرات لازم در زندگیشان را ایجاد کنند.

دکتر سیدعلی قاسمی
دکتری روانشناسی تربیتی