سوگ امتداد طبیعی عشق است،
از کتاب عیبی ندارد حالت خوش نیست! نویسنده: مگان دیواین
پاسخی سالم و عاقلانه به فقدان…
با نگاهی به کتاب مرجع خلاصه روانپزشکی کاپلان و سادوک TR تعریف سوگ واکنشی طولانیمدت و ناسازگارانه بعد از مرگ یا فقدان فردی است که بیمار (سوگوار) با او رابطهای نزدیک داشته است.
سوگ معمولاً چه مدت طول میکشد؟
هیچ پاسخ واضحی برای این سوال وجود ندارد. برای برخی در سال اول بسیار رنجآور است و برخی دیگر میگویند چنان سرگرم مراسم ترحیم و یا انحصار وراثت بودند که مجالی برای سوگواری درست و کامل نداشتند.
پیشبینی این زمان ممکن نیست و بیشتر افراد کمشدن شدت بار احساس سوگ را زمانی اعلام کردهاند که برای تحمل غم و اندوه ظرفیت روانی بیشتری بهدست آوردند و راههای معناداری برای ادامه زندگی پیدا کردند.
تفاوت سوگ و افسردگی پس از فقدان در چیست؟
بیشتر افراد سوگوار همچنان که غمگین هستند میتوانند لحظاتی آسودگی خاطر و شادی را نیز تجربه کنند. سوگ بر همهچیز سایه نمیاندازد.
اما خاصیت افسردگی (از بین بردن لذت در هر چیزی) است و به تکتک ابعاد زندگی سرایت میکند. تا جایی که فرد دچار کم یا پر اشتهایی و اختلال خواب و دیگر علائم شایع افسردگی میشود.
فرآیند سوگ صرفاً در شرایط مرگ عزیزان برای فرد اتفاق نمیافتد و ممکن است با قطع رابطه عاطفی، طلاق، قطع عضو، شکست مادی، اخراج از کار و غیره نیز تجربه میشود. اما در این مقاله ما اختصاصاً به سوگ تجربهشده در اثر مرگ میپردازیم.
خانم الیزابت کوبلِر راس مراحل مشخصی را برای حالات مختلف سوگ در نظر گرفته است و معتقد است گاهی علیرغم عبور از یک مرحله، مجدداً آن مرحله تجربه خواهد شد و گاهی نیز دو یا چند مرحله همزمان با هم برای یک فرد اتفاق میافتد.
این مراحل عبارتاند از:
- انکار: درست در زمانی اتفاق میافتد که فرد با واقعیت از دستدادن یکی از عزیزان مواجه میشود و باور این واقعه برای او بسیار دشوار است.
- خشم: وقتی که فرد بازمانده با واقعیت مرگ کنار میآید، اما نسبت به خود، متوفی، اطرافیان، پزشکان، حتی خداوند و قوانین جهان نیز دچار خشم و شکایت میشود و به دنبال مقصر برای این واقعه میگردد.
- چانهزنی: سوگوار در این مرحله میخواهد با التماس یا چانهزنی با خدا و کائنات فرد متوفی را برگرداند. همچنین با عذابوجدان و آسیب روانی برای خود و دیگران، در مورد علت فوت صحبتهایی را مطرح میکند.
- افسردگی: این مرحلهای است که فرد تقریباً پذیرفته که فقدان صورت گرفته و توانایی تغییر شرایط را ندارد. تجربهٔ این عجز و ناتوانی باعث بروز غم عمیق و افسردگی میشود.
- پذیرش: در این مرحله فرد دیگر در برابر واقعیت مقاومت نمیکند، دست از تلاش برای تغییر آن برمیدارد، اما همچنان درد و رنج فقدان را حس میکند و دلتنگی گهگاه به سراغ او میآید.
دانستن این مراحل به شما کمک میکند:
اولاً بدانید که تجربهٔ هریک از این مراحل مختص به شما و عجیب نیست.
وهمچنین برای حرف زدن در مورد سوگ خود با دوستان یا درمانگر خود ادبیات مشترک داشته باشید.
راهکارهایی برای زندگی بعد از فقدان:
خوب است بدانید سوگواری قانون ندارد.
مدت و شدت این واکنش بسته به نوع، عمق و شکل رابطه، و نیز آمادگی روانی فرد سوگوار و میزان تابآوری او، از فردی به فرد دیگر متفاوت است.
شخص سوگوار حق دارد خشم، غم، بیحسی، ترس، اضطراب و … را تجربه کند و گذار از هریک از مراحل سوگ را متفاوت از هر فرد دیگری در خود ببیند.
مهم نیست چه زمانی از فقدان گذشته باشد.
گاهی یک تصویر، مراسم یا تاریخی خاص، یک عطر و حتی جمله و ترانهای میتواند فرد را به خاطرهای از فرد ازدسترفته وصل کند.
لطفاً دست از مقایسه غیرمنصفانه بردارید؛ و برای فقدان و غم خود سوگواری کنید.
شاید ظاهر فقدانی که شما تجربه میکنید در مقایسه با همین اتفاق برای فرد دیگری، دارای ابعاد دردآور کمتری باشد. مثلاً شما در اثر بیماری طولانیمدت فرد مُسنی را از دست دادهاید و شخص دیگری در یک سانحه بسیار دلخراش همسر یا فرزند جوان خود را از دست داده باشد. غم شما به همان میزان محترم است.
ایرادی ندارد اگر افراد بیسواد عاطفی و سرزنشگر را از روابط خود حذف کنید (حداقل برای مدتی کوتاه)
در این هنگامه معمولاً شکل روابط تغییر کرده یا بهتر بگوییم روابط شکل واقعی خود را نشان میدهند. برخی افراد از این پس در زندگی شما کمرنگ میشوند چرا که مهارتهای همدلی را بلد نیستند، با شما مسابقه سوگواری راه میاندازند، شما را مجبور یا متقاعد به سکوت میکنند و حتی میخواهند که شما مناسک سوگواری آنها را انجام دهید.
با یافتن افراد همدل، سوگ و غم خود را محترم بشمارید.
افرادی هستند که در این موقعیت به شما نزدیکتر میشوند. چون آنها با آغوش خود به شما در ترشح اکسیتوسین، با گوشهای خود به شما و غمتان اعتبار و با حضورشان در کنارتان به شما آرامش هدیه میکنند.
غم و اندوه – درست مثل عشق – نیازی به راهحل از پیش تعیینشده ندارد. (مگان دیواین)
مدیتیشن، هنر، مطالعه، ورزش، گروهدرمانی، کمکگرفتن از یک متخصص و دهها راه خلاقانه و سالم دیگر وجود دارد تا شما در حین غم همیشگی ناشی از فقدان، خود را در ورطه افسردگی رها نکنید و دست از حل مسئله برندارید.
*تصویری از آینده خود در بهترین حالت و دوستداشتنیترین موقعیت خود ترسیم کنید و برای رسیدن به آن، هدف و تلاش داشته باشید.
و در نهایت خودِ شما در سوگ و غم دیگران؛ فرهنگ مهربانی، بودن در کنار فرد سوگوار، اجتناب از جملات کلیشهای و بیمعنا، عشق ورزیدن، کمک در کارهای بهنظر ساده و روزمره، و حمایت از فرد سوگوار را انجام و رواج دهید.