وبلاگ
اگر بخواهیم تعریفی ساده از باور داشته باشیم، می توان اینگونه بیان کرد : باور داستانی است که ما انتخاب می کنیم درست بدانیم و آن را با قیافه حق به جانب برای خود و دیگران تعریف می کنیم.
باورها چگونه شکل میگیرند :
-
فرهنگ : مثل ازدواج های فامیلی ( دختر عمو و پسر عمو ) که عموما بین ما ایرانی ها رواج دارد . اگر این موضوع را برای یک فرد خاجی تعریف کنیم احتمالا تعجب خواهد کرد ، چرا که چنین امری در فرهنگ آنها وجود ندارد .
-
محیط : کارهایی که ما انجام میدهیم ممکن است در جاهای دیگر معنایی نداشته باشد . مثل رعایت طبع سرد و گرم غذاها
-
تربیت : نوع تربیت در هر خانواده ای متفاوت است و باعث شکل گیری باورهای متفاوت می شود .
-
تجربه : هر چیزی که در موردش فکر میکنیم ، مشاهده می کنیم ، گفتگو می کنیم و مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم ، باعث شکل گیری باورهای متفاوت در ما می شود .
-
احساسات شدید : تجربه احساسات مثبت و منفی برای ما تولید باور می کنند . مثل فردی که درشب مورد سرقت قرار می گیرد و از آن تجربه به بعد شب برایش نا امنی ایجاد می کند .
-
تکرار : وقتی یک موضوع زیاد تکرار بشود تبدیل به باور می شود ، مثل کروی بودن زمین که در اثر تکرار شدن این موضوع تبدیل به باور افراد شد . حال اگر از آنها بخواهیم دلیل قانع کننده ای برای این باور بیاورند ، قادر نخواهند بود .
-
آموزش : آموزش نیز می تواند باعث شکل گیری باور و اثر گذاری در این زمینه باشد .
چرا باورها مهم هستند ؟
باورهای ما شکل دهنده رفتار و در نتیجه تغییر محیط و شرایط ما هستند . در واقع پشت همه رفتارهای ما یک باور وجود دارد .
آنتونی رابینز : تو ماشین اثبات باورهایت هستی !
نکته مهم اینکه ما باور درست و غلط نداریم ؛ بلکه می توان باورها را به باور های نزدیک کننده و باورهای دور کننده دسته بندی کنیم .
مثلا برای کسی که قصد مهاجرت دارد ، این باور که ” مهاجرت تنهایی و پشیمانی به همراه دارد ” ، یک باور دور کننده تلقی می شود و باید به اصلاح باورش بپردازد . چنانچه روی باورش پافشاری داشته باشد ، باید رفتاری متناسب با باورش انتخاب کند و اقدام کند .
باورهای دور کننده مثل :
باور به کمبود و ناتوانی، دید منفی، اطلاعات غلطی که داریم، باید های سفت و سخت، دروغ به خود، نمی شودها، شرایط اجازه نمی دهد و …
باورهای ما از این جهت اهمیت دارند که برای ما تولید احساس میکنند ، بر اساس احساسی که تجربه میکنیم دست به اقدام میزنیم . در نهایت اقدام ما نتیجه ای به همراه خواهد داشت . هرچقدر نتیجه به دست آمده موثر و سودمند باشد ، باور ما باوری نزدیک کننده بوده است و بالعکس .
بنابراین برای رسیدن به خواسته ها و اهدافمان باید باورهایمان را چک کنیم و در صورت نیاز برای تغییر آن اقدام کنیم .
ملاک چک کردن باورها اقدامات ما هستند ، نه احساسات …
چگونه در مسیر تغییر باورها قرار بگیریم ؟
تغییر باورها به صورت یک چرخه تکرار شونده در نظر گرفته میشود و هرجایی که لازم بود به سراغ این چرخه میرویم .
مراحل این چرخه بدین صورت است :
-
شناسایی و آگاهی : باورهایتان را بشناسید . اینکه بدانیم چه باوری داریم بسیار مهم است .
-
بررسی خواسته : خواسته خود را روی ترازو قرار میدهیم ، سپس بررسی میکنیم که آیا این باور من را به خواسته ام میرساند یا نه ؟
-
به چالش کشیدن باور : بعد از بررسی ، اگر باورمان را دور کننده یافتیم ، آن را به چالش میکشیم . استفاده از مثال نقض ، استفاده از آمار و اعداد ، تغییر محیط ، توضیح دادن می تواند در به چالش کشیدن باور به ما کمک کند .
-
جایگزینی : برای جایگزین کردن باور جدید باید به چند نکته توجه داشت : باور جدید واقعی باشد ، باوری نزدیک کننده به خواسته ما باشد و باور پذیر باشد .
-
اقدام کردن : با استفاده از باور جدید و در مسیر رسیدن به خواسته مان دست به اقدام و عمل میزنیم .
-
مکتوب کردن : مسیری که طی می کنیم برای خودمان مکتوب می کنیم تا دوباره بتوانیم باورهایمان را شناسایی کنیم و در صورت لزوم این چرخه را تکرار کنیم .
در نهایت وقتی با توجه به باورهایمان دست به اقدام میزنیم و نتیجه مطلوب را به دست میآوریم ، این موفقیت شخصی را برای خودمان جشن میگیریم …
ملیحه ترابی
باور چیست و چه تعریفی دارد ؟
- آبان 4, 1402
- ملیحه ترابی