نوشته های admpsy
وقتی نگرانی رابطه را میبلعد
گفت: «خیلی نگرانم...بچهم بیشتر وقتش رو تو اتاق میمونه،درس نمیخونه، فقط تو گوشیشه.» پرسیدم: «نگران چی هستی دقیقاً؟»گفت: «میترسم دیگه...
تلنگرِ بیحسی
یکی از مراجعان من، خانمی حدود ۲۷ ساله بود که با شکایتی نگرانکننده مراجعه کرد. میگفت فشارها و تنشهای زندگیاش آنقدر زیاد شده که دست ...
من کافی هستم.
یکی از روزهای گرم تابستان سال گذشته، یک دختر نوجوان به من مراجعه کرد. ۱۴ سالش بود، تیشرت و شلوار پوشیده بود و یک کلاه نقابدار روی سرش د...
فراتر از نصیحت؛ هنر ایجاد اشتیاق در یک نوجوان
چندی پیش در میان مراجعانم نوجوانی ۱۵ ساله بود که با بیمیلی و اصرار مادرش به مرکز مشاوره آمده بود ، از ابتدا برای ورود به اتاق مشاوره م...
یکسؤال؛ یکمسیر
بعضی جلسهها هستن که تا مدتها، شاید تا آخر عمر، توی ذهن آدم حک میشن. نه به خاطر اینکه اتفاق خاصی افتاده باشه، نه حتی به خاطر کلماتی ...