تلاش هوشمندانه چیست؟

۴ گام مهم برای تلاش هوشمندانه و رسیدن به اهداف

تا به حال به شیوه‌ی شکار کردن تمساح دقت کرده‌‌اید؟ هنگامی که احساس نیاز می‌کند، در کمال صبر برای انتخاب شکار دقت به خرج می‌‌دهد و بررسی میدانی به عمل می‌آورد. سوژه‌ی مورد نظر را زیر ذره‌بین می‌گذارد و به فاصله‌ی شکار تا نقطه‌ی شروع حمله توجه می‌کند. اگر هدف مورد نظر را معقول و قابل دسترسی دانست، وارد مرحله‌ی کمین می‌شود و در نهایت با تمام زور و قدرت حمله می‌کند. هرگز تمساحی را نمی‌بینید که در آنِ واحد به سه خرگوش و یک آهو حمله‌ور شود!

چرا؟ چون بله گفتن به تمام شکارها به معنای شکست است.
اما در مقابل انسان‌های زیادی را دیده‌اید که دست رد به سینه‌ی هیچ فرصت و هدفی نمی‌زنند و مدام در حال حمله‌ کردن‌های بدون برنامه و شکست‌های پی در پی هستند. وقتی پای صحبت‌هایشان می‌نشینید، احتمالا این جملات را می‌شنوید «دائم در حال دویدن هستم و خیلی برای زندگی‌‌ام تلاش می‌کنم؛ اما هیچ پیشرفتی حاصل نمی‌شود. نمی‌دانم مشکل از کجاست.»
چرا هرچه تلاش می‌کنیم نمی‌رسیم؟!
مراحل تلاش هوشمندانه مسیر زندگی و اتفاقاتی که تجربه می‌کنیم، تا حد زیادی حاصل تصمیم‌گیری‌هایی است که به طور مداوم و در هر لحظه از شبانه‌روز انجام می‌دهیم. البته که همیشه هم انتخاب بر سر یک فعالیت بیهوده و یک اقدام مفید نیست؛ گاهی باید بین چندین فعالیت و فرصت مفید، یکی را بر گزینیم و بقیه را رد کنیم.
تا چه حد توانایی انجام این کار را داریم؟ چگونه به بهترین هدف و فرصت بله بگوییم؟ کدام انتخاب برای ما بهترین است؟
بسیاری از ما، بله‌ گویی‌های زندگیمان را بدون حساب و کتاب خرج می‌کنیم و برای دوری از حس زیان، می‌خواهیم تمام فرصت‌ها و پیشنهاد‌ها را دنبال کنیم. در نهایت می‌بینیم که زیر فشار کار و دویدن‌های بسیار له شده‌ایم .

کلید حل معما، انتخاب فرصت‌ها و اهداف محدود و حمله‌ی پر قدرت به سمت آن‌هاست. تنها هنگامی که بدانیم دقیقا چه اصل‌ها و اهدافی در زندگی داریم و به فعالیت‌هایی که ما را از آن‌ها دور می‌کنند نه بگوییم، می‌توانیم در مسیر موفقیت و رضایت حرکت کنیم.

در مورد اهمیت تلاش گزینش‌شده صحبت کردیم و فهمیدیم که باید به جای برداشتن یک گام در ده جهت، در یک جهت ده گام برداریم. اما چگونه این کار را انجام دهیم؟

تلاش هوشمندانه و هدفمند برای رسیدن به هدف شامل ۴ گام است :

گام اول ـ مشخص کردن اصل‌ها
اولین و سخت‌ترین قسمت ماجرا این است که بفهمیم دقیقا به چه نقطه‌ای می‌خواهیم برسیم و کدام مقاصد و اهداف در زندگی ما ارزش زیادی دارند. جالب است بدانید که مشخص نکردن هدف، برای ما منافع پنهان دارد! چرا؟ چون وقتی مقصدی مشخص نکرده‌ایم، نمی‌دانیم چقدر از آن دور یا به آن نزدیک هستیم و فکر می‌کنیم اوضاع همیشه خوب است! بدون تعیین مقصد، شکست هم معنا ندارد و می‌توانیم بدون ناراحتی و فارغ از احساسات منفی، به تلاش‌‌های پراکنده‌ی خود ادامه دهیم. بنابراین بیایید خودمان را گول نزنیم!
گام دوم ـ بررسی و سنجش
در مرحله‌ی دوم باید سعی کنیم فرصت‌ها، فعالیت‌ها و پیشنهادات وسوسه‌انگیز را از فیلتر اصول زندگیمان رد کنیم! نکته‌ اینجاست که گاهی فرصت‌هایی فراهم می‌شوند که کمیاب هستند یا در آن لحظه، بسیار مهم و ضروری به نظر می‌رسند؛ آن‌ وقت است که ذهنمان عنان را از کف بریده و با سرعت به سمت ادا کردن واژه‌ی «بله» پیش می‌رود. سختی کار همین است! چون گاهی باید فرصت‌های خوب زندگی را رد کنیم . برای بررسی بهتر می‌توانیم می‌توانیم از سوالات این‌ چنینی استفاده کنیم:
این فرصت یا فعالیت، در بلند مدت مرا به مقصد نهایی نزدیک خواهد کرد؟
تحت تأثیر چه عواملی می‌خواهم به این پیشنهاد بله بگویم؟‌
در مدت زمانی که این کار را انجام می‌دهم، از چه فعالیت‌های ارزشمند دیگری باز می‌مانم؟ و …
گام سوم ـ دور انداختن
از سال ۱۹۸۰ تا کنون، هیچ فیلمی نبوده که جایزه‌ی اسکار را دریافت کند و در بخش تدوین، نامزد یا برنده‌ی جایزه نبوده باشد!‌ این موضوع نشان می‌دهد که حذف کردن چقدر ارزشمند و بااهمیت است. تدوین‌گر لزوماً صحنه‌های اضافی را پاک نمی‌کند؛ بلکه معنا و پیام کلی فیلم را در نظر می‌گیرد و صحنه‌هایی که در راستای انتقال این پیام نیستند را حذف می‌کند.
حتی شاید صحنه‌های حذف شده بسیار زیبا باشند؛ اما فدا کردن آن‌ها در راستای رسیدن به هدفی ارزشمند‌تر است. در مرحله‌ی حذف، ما هم مانند یک تدوین‌گر، پیشنهادات و فعالیت‌ها را حذف می‌کنیم با این هدف که به اصل و مقصد نهایی زندگیمان برسیم و فرصت های مهم‌را در می یابیم
گام چهارم ـ اجرای پر قدرت
هنگامی که پیشنهادات و فرصت‌های مناسب را انتخاب کردیم، نوبت به حمله یا اجرای پر قدرت می‌رسد! به این معنا که تمام تلاش و انرژی خود را برای فعالیت‌های منتخب می‌گذاریم و سیستم اصل گرایی را به طور مداوم تکرار می‌کنیم.
وقتی کارهایی که در راستای رسیدن به اهدف نیستند را حذف کرده‌ایم، دغدغه‌ی کم‌تری خواهیم داشت و با فراغ بال، از حداکثر انرژی ذهنی خود برای افزایش بهره‌وری استفاده می‌کنیم. پس از این مرحله است که می‌توانیم پیشرفت‌ها و شکست‌ها را ارزیابی کرده و نقاط ضعف را اصلاح کنیم.
یادگیری تلاش هوشمندانه به آموزش‌های بیش‌تری نیاز دارد و پیاده‌سازی آن مستلزم تلاش فراوان است. در گام اول، برای یادگیری بیش‌‌تر بایدمشتاق باشید

دیدگاه شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. قسمت‌های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

تلاش هوشمندانه چیست؟