اعتماد به نفس ؛ باور به توانایی‌های درونی سایکلند سنتر

اعتماد به نفس، باور داشتن به توانایی ها و مهارتهایمان است، به اینکه یک فرد بداند می تواند کنترل شرایط را به دست بگیرد و اجازه ندهد شرایط بر او چیره شود.

 

فرد با اين ويژگی، به خود و توانایی هایش باور دارد و به نتایج خوش بین است. او می داند که می تواند، آنها را مدیریت کند.

به عنوان مثال یک سخنران با اعتماد به نفس، “می داند” که به خوبی “می تواند” از پس یک سخنرانی برآید.

اوضاع هر چه قدر هم که سخت باشد، می‌تواند آن را مدیریت کند.

به بیان عمومی میتوان گفت: اعتماد به نفس یعنی اینکه در زمینه کارهای خود می دانم و می توانم.

از اینکه در کاری موفق شویم، اعتماد به توانایی خود برای انجام آن کار را داشته باشیم.

 

اعتماد به نفس به معنای نترسیدن نیست، بلکه به این معناست که با وجود اینکه می ترسم اما دست به “عمل” می زنم. اين جمله معروفی از آلبرت بندور روانشناس معروف کانادايی امريکايی است که در کتاب خود با عنوان  Self-Efficacy: The Exercise of Control در سال 1997 بدان اشاره نموده است.

از آنجا که اکثر مردم در ناحیه محدودی از پتانسیل واقعی خودشان زندگی می کنند ضرورت دارد که در این باره بیشتر بدانیم.

مضاف بر آن که این امر به کمبود يا عدم هوش کافی، یا کمبود فرصت ها و منابع مربوط نمی شود. بلکه به دلیل کمبود اعتماد به نفس است.

اهمیت و ضرورت این موضوع زمانی روشن می شود که اگر ما اعتماد به نفس کافی نداشته باشیم دو اتفاق ممکن است برای ما رخ دهد:

  1. شاید بدین ترتیب هیچ موقع به انجام کاری دست نزنیم. حتی هیچ کاری را شروع نکنیم و از آنجا فرار کنیم.

  2. اتفاق دوم این است که آن کار را با اشتباه یا با کیفیت بسیار پایین انجام خواهیم داد. همین امر باعث می شود که؛ اعتماد به نفس ما کاهش پیدا کند. این چرخه معیوب همین طور ادامه می یابد.

به نظر می رسد یک راه برای به دست آوردن اعتماد به نفس این است که عوامل کم کننده اعتماد به نفس را شناسایی کنیم.

پیش از آنکه سراغ بهبود اعتماد به نفس خود برویم، از خود بپرسیم:

دقیقا چه چیزی است، که اجازه اعتماد ما به خود و تواناییهایمان را نمی دهد؟

ممکن است آن عدم تناسب اندام، عدم داشتن مهارت ارتباطی، تجارب کودکی باشد.

ما باید ابتدا آنچه که جلوی اعتماد به نفس به خودمان را می گیرد، شناسایی کنیم. سراغ بهبود و ارتقای آن برویم.

پس مرحله شناسایی، خود بسیار ضروری می باشد.

در ابتدا لیستی از نقاط ضعف و قوت خود تهیه کنیم، روی نقاط قوت تاکید کنیم و تا جای ممکن نقاط ضعف خود را بهبود ببخشیم.

راهکار دیگر این است که روی یادگیری مهارتهای کاربردی و متناسب با ارزشهایمان متمرکز شویم.

شاید علت اینکه اکثر اوقات با دیده شک به خود می نگریم، این است که مهارتهای کافی و لازم را برای زندگی کردن و برقراری ارتباط با سایرین نداریم، بنابراین ضروری است، مهارتهای مختلف و متناسب با ارزشهایمان را بیاموزیم.

یک راهکار دیگر این است که با ترس هایمان روبرو شویم. چرا که گذر از ترس ها می تواند به ما اعتماد به نفس بیشتری بدهد. برای اینکه به ما یاد آوری می کند؛ کنترل زندگی مان را در دست داریم. توانایی لازم را برای ایجاد تغییر در آن را داریم. به همین خاطر مواجه با ترس، پیشنهادی برای بهبود اين ويژگی است.

اين يادآوری و خودآگاهی  تاثیر زیادی در کیفیت زندگی به ويژه در اعتماد به نفس ما دارد. چه زيبا که همکار عزيزم خانم مليحه ترابی در مطلب خود با عنوان ۶ گام برای رسیدن به خودآگاهی بیشتر، رضایت بیشتر در زندگی فرد را قدم به قدم مورد بررسی قرار داده است.

در نهایت اینکه با منتقد درونی خود صحبت کنیم. برای شروع جملات تاکیدی را طوری تکرار کنیم که باورهای منفی را درباره خودمان تغییر دهیم.

مثلا اگر افکاری مانند “انسان لایقی نیستیم” را دارید، می توانید از جملاتی مانند”من به اندازه هر کس دیگری ارزشمندم” را استفاده کنید.

این مسیرهای جدید مغز، با گذشت زمان قویتر می شوند و به بهبود اعتماد به نفس شما کمک می کند.     

دیدگاه شما چیست؟

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. قسمت‌های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *

اعتماد به نفس ؛ باور به توانایی‌های درونی